English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6651 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
provisor U کسیکه از طرف پاپ برای گرفتن درامد کلیسامعرفی میشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
advowee U کسیکه حق دارد اشخاصی رابرای تصدی مقامات وقفی کلیسامعرفی کند
knight of the post U کسیکه معاشش ازگواهی دروغ دادن فراهم میشد
nomothetes U کسیکه گماشته میشد تا درقانون تجدیدنظر نماید قانون گذار
revenue tax U مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
expressman U کسیکه گماشته گرفتن وزودرساندن امانات است کارمندبنگاه حمل سری
obstructionist U کسیکه برای جلوگیری
vouchee U کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند
independent in come U درامد مرتب که شخص را ازکارکردن برای زندگانی بی نیازمیسازد
yard man U کسیکه برای اداره کارهای طویله اجیر میشود
itemizer U کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
paragraphist U کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
fashionist U کسیکه برای خوش ایندمردم لباس وعادات خودرابسبک روزدرمیاورد
disposable personal income U درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
crammer U کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
mediaevalist U کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
flagellant U کسیکه برای بخشودگی ازگناهان بخود شلاق میزند موجود یا انگل تاژک دار
penny a liner U کسیکه مقالات ارزان برای روزنامه می فرستد و ازروی سطر شماری پول می گیرد
as far as possible U تا انجا که میشد
he was ticklish U غلغلکش میشد
the big four U امریکا و ایتالیااطلاق میشد
to send round the hat U برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
big five U ایتالیا وژاپن اطلاق میشد
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
feeding storm U طوفانی که پیوسته برسختی ان افزوده میشد
burnt offerings U حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
burnt offering U حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
psephism U حکمی که بموجب رای مجلس صادر میشد
price as natural ice U یخ ساختگی بهمان بهای یخ طبیعی فروخته میشد
appropriation U بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
strippers U کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
stripper U کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
mural crown U ناجی که به نخستین بالارونده ازدیوار شهر دشمن داده میشد
enlists U برای سربازی گرفتن
enlisting U برای سربازی گرفتن
enlist U برای سربازی گرفتن
functional distribution of income U توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
gorgon U یکی ازسه زنی که موهای سرشان مار بوده و هر کس بدانهانگاه میکردسنگ میشد
to borrow for ... weeks U برای ... هفته قرض گرفتن
catch at U برای گرفتن چیزی کوشیدن
extra cover U پوشش اضافی برای بل گرفتن
to run for the bus U برای گرفتن اتوبوس دویدن
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
to hog <idiom> U بی پروا برای خود گرفتن [اصطلاح]
To have design on someone . To malign someone . U برای کسی مایه آمدن ( گرفتن )
put to the question U برای گرفتن اعتراف زجر دادن
bass bug U حشره برای گرفتن ماهی خاردار
telescope U وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
move U مانوور برای گرفتن نفر جلو
moved U مانوور برای گرفتن نفر جلو
telescopes U وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
gig U نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
overtaking sight distance U مسافت دید برای سبقت گرفتن
gigs U نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
copy protect U یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
moves U مانوور برای گرفتن نفر جلو
to graps at anything U برای گرفتن چیزی کوشش نمودن
cp U دستور UNIX برای کپی گرفتن از فایل
greats U امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
tampion U توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
burdended U فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
great go U امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
prize fight U جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
carrying U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carried U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carries U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carry U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
floated U ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
float U ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
dummies U کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
dummy U کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
shut out <idiom> U مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
disable U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
dead letter box U فایلی برای گرفتن پیامهای غیر قابل ارسال
floats U ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
disabling U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
bids U بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
bid U بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
blitzing U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
disables U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
blitzes U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
to make a long arm [برای برداشتن یا گرفتن چیزی دست دراز کردن]
blitz U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzed U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
regressive income tax U مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
noise U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
little go U نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
pass pattern U مسیر منحنی که گیرنده پاس برای گرفتن توپ طی میکند
aligning U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligned U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
decoy U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoyed U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoying U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
aligns U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
decoys U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
align U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
to trap something [e.g. carbon dioxide] U چیزی را گرفتن [جمع کردن] [برای مثال دی اکسید کربن ]
noises U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
kill off U سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
winner's circle U محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
meaconing U گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
ATC U مجوز ناشر نرم افزار به کاربر برای گرفتن چندین کپی از برنامه
block the plate U موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
internal wrenching bolt U پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
gauging rod U میل سنجش) میلی است که مامور رسومات برای اندازه گرفتن عمق نوشاب
braided U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
paces U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
braid U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
damping vane U پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
braids U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
formats U روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
caban U طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
format U روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
Biomimicry U تقلید از الگوهای طبیعی برای حل مشکلات بشر، مانند گرفتن ایده هواپیما از پرندگان و غیره.
To tell some one his fortune . U برای کسی فال گرفتن ( فال کسی را گرفتن )
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
aircraft arresting hook U مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
Bounty hunter U جایزه بگیر،کسی که کارش دستگیری خلافکارها برای گرفتن جایزه است
to take a sample of blood U گرفتن نمونه خون [برای آزمایش خون]
spoiler U صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
lacrosse U بازی بین دو تیم 01نفره مردان 21 نفره مردان با چوب دراز توردار کیسه مانند برای گرفتن و پرتاب گوی
gig U ماشین خارزنی [این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
to take medical advice U دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
returning U درامد
makings U درامد
remunerative U پر درامد
it wasprologue to the nextmove U درامد
returns U درامد
revenue U درامد
returned U درامد
earnings U درامد
income U درامد
prelusion U درامد
return U درامد
gainings U درامد
proceeds U درامد
emoluments U درامد
total income U درامد کل
means U درامد
hatch U درامد
emolument U درامد
admissions U درامد
earning U درامد
admission U درامد
total revenue U درامد کل
hatches U درامد
hatched U درامد
comings in U درامد
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
income per capita U درامد سرانه
imperial decree U درامد نامشروع
to bring a return U درامد دادن
income analysis U تحلیل درامد
income and expenditure U درامد و هزینه
income leakage U کسر درامد
current income U درامد جاری
means U توانائی درامد
income leakage U نشت درامد
income determination U تعیین درامد
it weighed kilogrammes U سه کیلوگرم درامد
mean U منابع درامد
meaner U منابع درامد
meanest U منابع درامد
tax revenue U درامد مالیاتی
supplementary income U درامد تکمیلی
marginal revenue U درامد نهائی
stream of income U جریان درامد
marginal income U درامد نهائی
incremental revenue U درامد نهائی
income consumption curve U منحنی درامد
temporary income U درامد موقتی
prologues U پیش درامد
prologue U پیش درامد
imputed income U درامد انتسابی
immoral earning U درامد نامشروع
illicit earning U درامد نامشروع
imputed income U درامد ضمنی
it proved false U دروغ درامد
aura U پیش درامد
present income U درامد حال
psychic income U درامد بی دردسر
overture U پیش درامد
overtures U پیش درامد
nominal income U درامد اسمی
real income U درامد واقعی
net revenue U درامد خالص
actual income U درامد واقعی
net income U درامد خالص
relative income U درامد نسبی
present income U درامد جاری
prelude U پیش درامد
auras U پیش درامد
per capita income U درامد سرانه
ordinary income U درامد عادی
permanent income U درامد دائمی
personal income U درامد شخصی
personal income U درامد سرانه
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com